هیچ ۸

برایم قهوه بریز،ایندفعه نمی خواهم تلخ بنوشم،شیرینش کن،بگذار خنده ی تلخ من و شیرینی قهوه ی تو مرهمی باشد برای شانه های لرزان این مرد چشم آبی...و نیچه سکوت کرد و آرام که نه،بلند بلند گریست...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد